vekalat-khoob



اعاده دادرسی یکی از فوق العاده ترین روش های تجدیدنظرخواهی از حکم است که راهی برای بازگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی است. برای اینکه دادگاه رأی قطعی قبلی خود را نقض کند، زیرا شاکی مدعی است رأی صادره اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه باقی ماندن چنین رأیی را نمی دهد. مبنای اعاده دادرسی هدف اصلی محاکمه، برقراری عدالت و اجرای عدالت است و قاضی نیز مانند دیگران مستعد خطا است. اگر حکمی بر اثر اشتباه صادر شود، شکی نیست که باید تجدید نظر شود. لذا برای بی خطا بودن حکم دادگاه، اعاده دادرسی پیش بینی شده است. انواع محاکمه مجدد دادرسی مجدد با توجه به نحوه برگزاری به دو نوع تقسیم می شود: طبق بند الف ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی در صورتی که متقاضی اعاده دادرسی مستقلاً تقاضای اعاده دادرسی کند این درخواست اعاده دادرسی اصلی محسوب می شود. یعنی اگر یکی از طرفین حکمی که قبلاً صادر شده است تقاضای اعاده دادرسی را بدون رسیدگی به دعوی مطرح کند، درخواست اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید به همراه دادخواست به دادگاه صالح تقدیم شود. در مقابل اعاده دادرسی، اعاده دادرسی است که در بند ب همین ماده به آن اشاره شده است. اعاده محاکمه باید در جریان محاکمه در نظر گرفته شود. با این حال هیچ پرونده ای در دادگاه اصلی بررسی نمی شود که مجدداً بازگشایی شود. محاکمه مجدد دستورالعمل برای درخواست اعاده دادرسی اعاده دادرسی باعث تضعیف اعتبار احکام و تضعیف اعتبار احکام می شود، بنابراین استفاده از آنها بسیار محدود است و فقط در مواردی که قانون تجویز می کند قابل استفاده است. در جلسه رسیدگی فقط به جهت مندرج در دادخواست اعاده دادرسی رسیدگی خواهد شد. به استناد ماده 436 قانون آیین دادرسی مدنی به اعاده دادرسی غیر از آنچه در دادخواست اعاده دادرسی آمده است رسیدگی نمی شود. جهت اعاده دادرسی عبارتند از: موضوع حکم مورد ادعای شاکی نبوده است. مثلاً شاکی از دادگاه تقاضای صدور حکم تخلیه می کند و دادگاه علاوه بر حکم تخلیه، قرار قصاص صادر می کند. حکم مازاد بر خواسته صادر شده است. به نظر می رسد شاکی 10 میلیون تومان طلب دارد اما دادگاه با نظر کارشناس حکم به پرداخت 15 میلیون تومان خسارت داده است. این جهت اعاده دادرسی در مواردی قابل دستیابی است که تقاضای ارز ایران به صورت ارزی یا مالی عمومی باشد. (مانند صد تن گندم یا سکه طلا) ارائه حکم خواسته اعاده دادرسی دلیل تحقق این جهت اعاده دادرسی است. در مفاد یک جمله که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد است، تناقض وجود دارد. مثلاً دادگاه شرط ضمن عقد را نامشروع دانسته و در عین حال با استناد به ماده ۲۳۷ قانون مدنی، خوانده را مم به تحقق آن شرط کرده است. این حکم با حکم دیگری که قبلاً از همان دادگاه صادر شده است در مورد همان دعوی و اصحاب دعوا مغایرت دارد. بدون دلیل قانونی برای این مغایرت. طرف مقابل در اعاده دادرسی از ی و ی استفاده کرده که در رای دادگاه مؤثر بوده است. حیله گری و تقلب می تواند مصادیق زیادی داشته باشد. گویی شاکی در صدد است تا شخص دیگری غیر از خوانده به عنوان متهم در دادگاه حاضر شود و برخلاف واقعیت به صحت ادعای شاکی اعتراف کند. حکم دادگاه بر اساس اسنادی است که جعل آنها پس از صدور حکم ثابت شده است. پس از صدور رای، اسنادی به دست می آید که حقانیت متقاضی اعاده دادرسی را ثابت می کند و ثابت می کند که اسناد مذکور در جلسه دادرسی مخفی بوده و در اختیار متقاضی نبوده است. نحوه رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی دادگاه پس از رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی موضوع را ثبت و قرار به قبول یا رد دادخواست صادر می کند. در صورت قبولی دادخواست، دادگاه قرار تعیین وقت رسیدگی صادر و به همراه نسخه دوم دادخواست به طرف مقابل ابلاغ و به متقاضی وقت ابلاغ می کند. در صورت رد درخواست، توافقنامه به اطلاع طرفین خواهد رسید. محاکمه مجدد تکرار مرجع طبق ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی دادگاه صادرکننده رأی قطعی است. بنابراین در صورتی که دادگاه بدوی رای قطعی صادر کرده باشد همان دادگاه مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی است و در صورت قبول این درخواست به استناد تبصره ماده 435 قانون آیین دادرسی مدنی می باشد. رسیدگی ماهوی و رأی مقتضی صادر خواهد کرد. آرام آرام حکم صادره از این دادگاه نیز طبق مقررات قابل تجدیدنظرخواهی است. در صورتی که دادگاه تجدیدنظر رای قطعی صادر کرده باشد، مرجع صالح برای اعاده دادرسی خواهد بود و در صورت قبولی درخواست اعاده دادرسی و رسیدگی لازم، نسبت به صدور رای قطعی می شود. بدیهی است در صورتی که درخواست اعاده دادرسی مغایرت دو رأی صادره از دادگاه واحد باشد، دادخواست اعاده دادرسی به شعبه دادگاه صادرکننده رأی دوم تقدیم می شود. در صورتی که تقاضای اعاده دادرسی به موجب ماده اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب باشد، مرجع وصول درخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است: متقاضیان و معترضان به احکام قطعی مرحله بدوی و تجدیدنظرخواهی هر استان به عنوان خلاف شرع باید به دادگستری همان استان مراجعه کنند. متقاضيان و معترضان به احكام قطعي شده در ديوان عالي كشور و شعبي كه مغاير شرع تشخيص داده اند بايد جهت ارائه درخواست و مدارك خود به دادستاني كل كشور مراجعه كنند. متقاضیان و معترضان به احکام قطعی در سازمان قضایی نیروهای مسلح به عنوان مغایر با موازین شرعی باید درخواست و مدارک خود را به نمایندگان اداره نظارت ویژه قضایی در سازمان قضایی نیروهای مسلح همان استان و یا به رئیس کل قوا تحویل دهند. سازمان قوه قضائیه در تهران. . مهلت درخواست اعاده دادرسی مهلت درخواست اعاده دادرسی برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه به شرح زیر می باشد. برای رای حضوری نهایی، از تاریخ ابلاغ. در صورت عدم رای از تاریخ انقضای تجدیدنظر و تجدید نظر. اما در مواردی که خواهان عذر موجهی دارد، باید دلایل خود را برای عذر در دادخواست به دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اعاده دادرسی را دارد ارائه کند. در این موارد دادگاه ابتدا به دعوی داشتن عذر رسیدگی می کند و در صورت موجه دانستن عذر، قرار قبولی اعاده دادرسی را صادر می کند و سپس به دادخواست تمکین یا عدم رعایت جهات اعاده دادرسی رسیدگی می کند. و در نتیجه موافقت خود را مبنی بر قبول یا رد دادرسی مجدد صادر خواهد کرد. (مواد 427 و 306 قانون آیین دادرسی مدنی) مهلت های مقرر در مواد 428، 429 و 430 قانون آیین دادرسی مدنی نیز بر این اصل استوار است و برای هرکس که قادر به استفاده نباشد محدودیت زمانی ندارد. آی تی. محاکمه مجدد تمدید مهلت تمدید مهلت درخواست اعاده دادرسی، مگر در مواردی که قانون معین می کند ممنوع است. دو مورد است که طبق ماده 431 قانون آیین دادرسی مدنی تمدید مهلت مجاز است: در صورتی که شخصی که حق تقاضای اعاده دادرسی را دارد ورشکست یا معسر شود یا قبل از انقضای مهلت اعاده دادرسی فوت کند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم به مدیر تصفیه و قیم شخص ورشکسته و در صورت فوت برای ورثه یا جانشین یا قائم مقام قانونی وراث شروع می شود. (ماده 337 قانون آیین دادرسی مدنی) در صورتی که سمت یکی از اشخاص دعوی به عنوان نماینده از قبیل قیم یا قیم قبل از انقضای مهلت درخواست اعاده دادرسی از بین برود، مهلت از تاریخ ابلاغ رأی به شخص منصوب به این سمت شروع می شود و در صورتی که انحطاط این سمت به دلیل رفع حجر باشد، مهلت درخواست اعاده دادرسی از تاریخ ابلاغ حکم به شخصی که حجر از او برداشته شده است شروع می شود. (ماده 338 قانون آیین دادرسی مدنی) نحوه اجرای حکم خواسته برای اعاده دادرسی امکان اعاده دادرسی و حتی صرف درخواست اعاده دادرسی مانع از اجرای حکم نیست. در صورت پذيرفتن درخواست اعاده دادرسي، از آنجايي كه دادگاه به تشخيص علائمي مبني بر نادرست بودن حكم و اجراي آن ممكن است موجب ضرر و زيان متقاضي اعاده دادرسي شود، لذا در مواردي كه جبران اين خسارت غيرممكن باشد، اجراي رأي است. . متوقف می شود. به موجب ماده 437 قانون آیین دادرسی مدنی با صدور قرار قبولی اعاده دادرسی، اصل بر توقف عملیات اجرایی است; مگر اینکه محکوم مالی باشد و محکوم علیه برای اجرای حکم امنیت کافی را فراهم کند. البته در زمان اجراي حكم، اقدام اجرايي متوقف مي شود، ولي در صورتي كه حكم قبلا اجرا شده باشد، دادگاه نبايد تا زمان صدور قرار اعاده دادرسي نسبت به اعاده وضعيت اجرايي تصميم بگيرد. لازم به ذکر است که دادگاه نباید مستقیماً در این خصوص اقدام کند، اما بنا به درخواست شاکی، دادگاه حکم به تعلیق اجرای حکم می دهد. محکوم به مالی و محکوم به تقاضای ادامه آن باشد که در این صورت عملیات اجرایی پس از اخذ تأمین ادامه خواهد داشت. محاکمه مجدد تصمیم دادگاه در مرحله اعاده دادرسی چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، درخواست اعاده دادرسی را تشخیص دهد، حکم مورد درخواست اعاده دادرسی را نقض و رأی مقتضی صادر می کند. اگر درخواست اعاده دادرسی جزء حکم باشد فقط آن قسمت نقض می شود. اگر بین دو حکم اعاده دادرسی مغایرت وجود داشته باشد و دادگاه پس از رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی وارد شود، رأی دوم (مخارالصدر) نقض می شود و رأی اول در هر حال به قوت خود باقی است. (ماده 439 قانون آیین دادرسی مدنی) تصحیح آرا اصلاح اشتباه یا قصور در اعاده دادرسی با توجه به موازین ماده 309 و تبصره ماده 435 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قبل از تجدیدنظرخواهی با دادگاه صادر می شود که رأساً یا به دادگاه رسیدگی می کند. درخواست هر یک از طرفین نحوه اجرای حکم صادره در مرحله اعاده دادرسی در صورت نقض حکم مورد درخواست اعاده دادرسی، اقدامات اجرایی به میزانی که اجرا شده است باید به درخواست ذینفع و به دستور دادگاه صادرکننده اجرائیه به حالت قبل از اجرا برگردانده شود. اما اگر چنین حکمی قبلاً اجرا شده باشد. بر اساس ماده 39 قانون نحوه اجرای احکام مدنی استرداد عملیات اجرایی به حالت قبل از اجرا منوط به قطعی شدن حکمی است که پس از اعاده دادرسی صادر می شود.
اجرت المثل چیست و چگونه محاسبه و مطالبه می شود؟ هیچ مردی نمی تواند همسرش را تا زمانی که تمام حقوقش را پرداخت نکند طلاق دهد و هر چه بیشتر با هم زندگی کنند، حقوق بیشتر می شود و به همین دلیل است که بسیاری از مردان بدون دلیل موجه می خواهند همسرشان را طلاق دهند. ، از این اقدام خودداری می کنند. یکی از این حقوق ویژه ای که شرع و قانون برای زن در نظر گرفته است، قصاص است و اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه شوهر، کاری را انجام دهد که مکلف به انجام آن نیست، مستحق اجری به نام قصاص است. . دکتر زهرا داور وکیل دادگستری و استاد دانشگاه در تعریف قصاص اظهار داشت: قصاص به طور کلی به اجرت کاری اطلاق می شود که زن در خانه شوهر انجام می دهد اما مکلف به انجام آن نیست. وی ادامه داد: بر اساس یک اصل کلی، عمل انسان محترم و مستحق ثواب است و همچنین کسی که کاری را انجام دهد مستحق ثواب است مگر اینکه قصد انفاق (مفتاح) داشته باشد. این وکیل دادگستری افزود: در روابط فامیلی این فرض وجود دارد که زن در قبال کارهایی که در خانه انجام می دهد از شوهرش حقوق دریافت نمی کند، اما قانونگذار در نظر دارد که اجرت المثل بودن زن در مسائل حقوقی." مکلف به انجام امور منزل نیست و در صدای هر اقدامی در منزل می تواند ثواب مربوط به آن را دریافت کند، به عبارت دیگر در صورت مطالبه اجرت المثل باید به او پرداخت شود. ثواب ضرب المثل تصویب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و اجرت المثل در سال 1371 وی با بیان اینکه در سال 71 قانونی با عنوان اصلاح آیین نامه مربوط به طلاق به تصویب رسید، افزود: این قانون شامل 7 تبصره بود که 6 تبصره آن به موضوع قصاص پرداخته بود. در این تبصره آمده است: بعد از طلاق، در صورتی که زوجه درخواست کند برای کارهایی که شرعاً بر عهده او نبوده، مم به پرداخت اجرت المثل شود، دادگاه ابتدا از طریق سازش نسبت به اخذ خواسته زوجه اقدام می‌کند و در صورت عدم امکان سازش، چنانچه در طول نکاح یا عقد خارج لازم از حیث مالی مشروط است به آن عمل می شود در غیر این صورت اگر طلاق به تقاضای زوجه نباشد و تقاضای طلاق ناشی از سوء رفتار یا سوء رفتار زوجه نباشد، زن. به این صورت عمل می کند. در صورتی که زوجه کاری را که شرعاً بر عهده او نبوده بدون قصد تبرع انجام داده باشد و به دادگاه ثابت شود، دادگاه قصاص کار انجام شده را محاسبه و او را به پرداخت آن محکوم می‌کند. به استثنای بند (الف)، دادگاه با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کاری که زوجه در خانه زوج انجام داده و حدود مالی زوج، میزان بخشش (جهیزیه) زوجه را تعیین می‌کند. " این داور در ادامه تاکید کرد: بر اساس این تبصره در صورتی که زن در قبال اعمالی که انجام داده است مطالبه وجه کند و ثابت کند که قصد تبرع نداشته است، دادگاه ضرب المثل این اعمال را محاسبه و او را به پرداخت آن محکوم می کند. وی با بیان اینکه مطالب مطرح شده در این تفسیر، بار اثبات قصاص را بر دوش زن گذاشته است، افزود: این در حالی است که این زن در دوران عقد شرط کرده که قصد انفاق دارد یا خیر؟ در واقع در زمان اعمال تبصره 6 قانون اصلاح طلاق، بحث حقوق ن عملاً اجرا نمی شد. ثواب ضرب المثل رونوشت صریح تبصره 6 قانون اصلاح مقررات طلاق با تصویب قانون حمایت از خانواده. این استاد دانشگاه با بیان اینکه قانون حمایت خانواده مصوب 1391 به صراحت تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق را نسخ کرده است، اظهار داشت: ماده 29 قانون حمایت از خانواده مصوب 1391 بیان می کند که دادگاه در تصمیم خود بر اساس شرایط عقد و مندرجات سند ازدواج تکلیف مهریه و جهیزیه و نفقه زن و اولاد و حاملگی و اجرت المثل طرفین را طبق تبصره ماده (336) قانون مدنی تعیین می کند. . تصمیم درستی خواهد گرفت.» وی با بیان اینکه قانونگذار در ماده 29 قانون حمایت از خانواده مصوب 1391 با تاکید بر اینکه یکی از موارد دعاوی خانواده قصاص نکاح است، گفت: طبق عرف اجتماعی هیچ زن شوهرداری برای دریافت قصاص نمی کند. موضوعی که مثلاً در طول یک هفته چندین بار آشپزی کرده یا کارهای خانه دیگری انجام داده است. این داور با تاکید بر اینکه در تعیین اجرت المثل باید توانایی مالی زوج نیز در نظر گرفته شود، گفت: در واقع باید بررسی شود که آیا واقعاً زوج قادر به پرداخت اجرت المثل به زوجه است یا خیر؟ وی تاکید کرد: تا زمانی که نتوانیم بین بحث اخلاق و حقوق ن تعادل ایجاد کنیم، طبیعی است که صحبت از هر یک از حقوق ن، نگاه تک بعدی به این گونه مسائل باشد. این وکیل دادگستری با اشاره به اینکه دادخواست اجبار زوج به اجرت المثل ایام زندگی مشترک، دادخواستی است که در دادگاه خانواده مطرح می شود؛ دادخواست اجباری زوج به اجرت المثل ایام زندگی مشترک، دادخواستی است که در دادگاه خانواده مطرح می شود. در این مورد نیز شاکی باید ادعای خود را ثابت کند. شهود در این نوع دعوی نیز یکی از دلایل محکم برای اثبات ادعا هستند. علم قاضی شاهد دیگری بر این مدعا است. همچنین پرونده برای تعیین مبلغ قابل پرداخت برای ضرب المثل به کارشناس ارجاع می شود.

اعاده ی دادرسی از جمله روش های فوق العاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب می شود؛ با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمی دهد که چنین حکمی باقی بماند.

مبنای اعاده دادرسی

هدف اصلی از دادرسی حفظ حق و اجرای عدالت است و دادرس نیز مانند سایرین در معرض خطا و اشتباه قرار دارد. در صورتی که در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که با خطا همراه باشد، تردیدی نیست که باید به طور مجدد مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد. بنابراین برای اینکه رأی دادگاهlrm;ها مصون از خطا باشد، اعاده دادرسی پیشlrm;بینی شده است.

انواع اعاده دادرسی

اعاده دادرسی با توجه به نحوهlrm; اقامه آن به دو نوع تقسیم می شود:

برابر بند الف ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی محسوب میlrm;شود. یعنی چنانچه بدون اینکه دعوایی در جریان رسیدگی باشد، یکی از طرفین حکمی که سابقا صادر شده است، درخواستی را به عنوان اعاده دادرسی مطرح کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید ضمن دادخواست به دادگاه صلاحیتlrm;دار تقدیم شود.

در مقابل اعاده دادرسی اصلی، اعاده دادرسی طاری قرار دارد که در بند ب همان ماده به آن اشاره شده است. اعاده دادرسی طاری در ضمن دادرسی مطرح میlrm;شود؛ این در حالی است که در اعاده دادرسی اصلی پروندهlrm;ای در حال رسیدگی نیست تا ضمن آن اعاده دادرسی مطرح شود.

اعاده ی دادرسی

جهات درخواست اعاده دادرسی

اعاده دادرسی به استحکام احکام لطمه میlrm;زند و اعتبار احکام را سست میlrm;کند، بنابراین استفاده از آن بسیار محدود است و تنها در مواردی که قانون مقرر کرده، قابل استفاده است. در جلسه دادرسی نیز تنها به جهتی رسیدگی میlrm;شود که در دادخواست اعاده دادرسی قید شده است. بر اساس ماده 436 قانون آیین دادرسی مدنی، در اعاده دادرسی به جز آنچه که در دادخواست اعاده دادرسی ذکر شده است، جهت دیگری مورد رسیدگی قرار نمی گیرد.

جهات اعاده دادرسی عبارتند از:

موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد. به عنوان مثال، خواهان از دادگاه، صدور حکم تخلیه را تقاضا کند و دادگاه علاوه بر صدور حکم تخلیه، حکم به پرداخت اجرتlrm;المثل صادر کند.

حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد. مانند اینکه خواسته خواهان 10 میلیون تومان است اما دادگاه بر اساس نظر کارشناس حکم به پرداخت 15 میلیون تومان خسارت داده است. این جهت اعاده دادرسی در مواردی قابل تحقق است که خواسته پول رایج ایران، پول خارجی یا مالی کلی باشد. (مانند صد تن گندم یا سکه طلا) ارایه حکم مورد درخواست اعاده دادرسی دلیل تحقق این جهت اعاده دادرسی است.

وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد. مثلاً دادگاه شرط ضمن عقد را نامشروع دانسته و در عین حال با استناد به ماده 237 قانون مدنی، خوانده را مم به انجام آن شرط کرده است.

حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است، متضاد باشد؛ بدون آنlrm; که سبب قانونی موجب این مغایرت باشد.

طرف مقابل درخواستlrm;کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی بهlrm; کار برده که در حکم دادگاه موثر بوده است. حیله و تقلب میlrm;تواند مصادیق متعددی داشته باشد. مانند اینکه خواهان کاری کند که شخصی غیر از خوانده بهlrm; عنوان خوانده در دادگاه حاضر شود و برخلاف واقع به صحت ادعاهای خواهان اقرار کند.

حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.

پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست میlrm;آید که دلیل حقانیت درخواستlrm;کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یادشده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.

چگونگی رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی

دادگاه پس از بررسی دادخواست اعاده دادرسی، موضوع را صورتlrm;جلسه کرده و به همین وسیله قرار قبول یا رد دادخواست را صادر میlrm;کند. چنانچه قرار قبولی دادخواست صادر شود، دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به همراه نسخه دوم دادخواست به طرف مقابل و ابلاغ وقت به درخواستlrm;کننده را صادر میlrm;کند. هرگاه قرار رد درخواست صادر شود، این قرار به طرفین ابلاغ میlrm;شود.

اعاده ی دادرسی

مرجع اعاده دادرسی

براساس ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، مرجع صلاحیتlrm;دار در رسیدگی به درخواست اعاده ی دادرسی دادگاهی است که حکم قطعی را صادر کرده است. بنابراین اگر دادگاه بدوی حکم قطعی را صادر کرده باشد، همان دادگاه مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده ی دادرسی است و در صورت قبول این درخواست به استناد تبصرهlrm; ذیل ماده 435 قانون آیین دادرسی مدنی، رسیدگی ماهوی کرده و حکم مقتضی صادر میlrm;کند. حکم صادره توسط این دادگاه نیز طبق مقررات قابل تجدیدنظرخواهی است.

در صورتی که دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی را صادر کرده باشد، این دادگاه مرجع صالح برای اعاده ی دادرسی خواهد بود و در صورت قبول درخواست اعاده ی دادرسی و انجام رسیدگیlrm;های لازم، مبادرت به صدور رأی می کند که این رأی قطعی خواهد بود. البته در صورتی که جهت درخواست اعاده ی دادرسی، مغایرت دو حکم صادره از دادگاه واحد باشد، دادخواست اعاده ی دادرسی به شعبه دادگاه صادرکننده حکم دوم تقدیم میlrm;شود.

اگر تقاضای اعاده ی دادرسی به استناد ماده اصلاحی قانون تشکیل دادگاهlrm;های عمومی و انقلاب انجام شود، مرجع دریافت درخواست اعاده ی دادرسی به شرح زیر است:

متقاضیان و معترضان به احکام قطعیت یافته مرحلهlrm; بدوی و تجدیدنظر هر استان به عنوان خلاف بین شرع باید به دادگستری همان استان مراجعه کنند.

متقاضیان و معترضان به احکام قطعیتlrm;یافته در دیوان عالی کشور و شعب تشخیص به عنوان خلاف بین شرع باید برای تسلیم درخواست و مدارک خود به دادستانی کل کشور مراجعه کنند.

متقاضیان و معترضان به احکام قطعیتlrm;یافته در سازمان قضایی نیروهای مسلح به عنوان خلاف بین شرع باید برای تسلیم درخواست و مدارک خود به نمایندگان حوزهlrm; نظارت قضایی ویژه در سازمان قضایی نیروهای مسلح همان استان یا به رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح در تهران مراجعه کنند.

مهلت درخواست اعاده ی دادرسی

مهلت درخواست اعاده ی دادرسی برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه و به شرح زیر است:

نسبت به آرای حضوری قطعی، از تاریخ ابلاغ.

نسبت به آرای غیابی، از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر.

البته در مواردی که درخواستlrm;کنندهlrm; اعاده ی دادرسی عذر موجهی داشته باشد، باید دلایل عذر خود را ضمن دادخواست به دادگاهی که مرجع رسیدگی به اعاده ی دادرسی است، ارایه کند.

دادگاه در این موارد در ابتدا به ادعای داشتن عذر، رسیدگی میlrm;کند و چنانچه عذر را موجه تشخیص دهد، قرار قبول دادخواست اعاده ی دادرسی را صادر و سپس دادخواست را برای انطباق داشتن یا انطباق نداشتن با جهات اعاده ی دادرسی بررسی میlrm;کند و در نتیجه قرار قبول یا رد اعاده ی دادرسی را صادر خواهد کرد. (ماده 427 و 306 قانون آیین دادرسی مدنی)lrm; مهلتlrm;های مقرر در مواد 428، 429 و 430 قانون آیین دادرسی مدنی نیز مبتنی بر این اصل است و هیچ مهلتی علیه کسی که قادر به استفاده از آن نباشد، آغاز نمیlrm;شود.

اعاده ی دادرسی

تمدید مهلت

تمدید مهلت درخواست اعاده ی دادرسی ممنوع است مگر در مواردی که قانون معین کرده باشد. مواردی که با توجه به ماده 431 قانون آیین دادرسی مدنی، تمدید مهلت مجاز شمرده شده، دو مورد است:

چنانچه شخصی که حق درخواست اعاده ی دادرسی دارد، قبل از انقضای مهلت اعاده ی دادرسی، ورشکسته یا محجور شود یا فوت کند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم، نسبت به مدیر تصفیهlrm; شخص ورشکسته و قیم شخص محجور و در صورت فوت به وراث یا قائم مقام یا نماینده قانونی وراث آغاز میlrm;شود. (ماده 337 قانون آیین دادرسی مدنی)

اگر سمت یکی از اشخاص که به عنوان نمایندگی از قبیل ولایت یا قیمومیت یا وصایت در دعوا دخالت داشتهlrm;اند، قبل از انقضای مهلت درخواست اعاده ی دادرسی از بین برود، مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ حکم به کسی که به این سِمَت تعیین میlrm;شود، آغاز خواهد شد و اگر زوال این سِمَت به واسطهlrm; رفع حجر باشد، مهلت درخواست اعاده ی دادرسی از تاریخ ابلاغ حکم به کسی که از وی رفع حجر شده است، آغاز می شود. (ماده 338 قانون آیین دادرسی مدنی)

چگونگی اجرای حکم مورد درخواست اعاده دادرسی

قابلیت اعاده دادرسی و حتی صرف درخواست اعاده دادرسی مانع از اجرای حکم نیست. در صورتی که قرار قبولی درخواست اعاده دادرسی صادر شود، از آنجاییکه با تشخیص دادگاه علایمی مبنی بر نادرست بودن حکم وجود دارد و اجرای آن ممکن است خساراتی را برای متقاضی اعاده دادرسی ایجاد کند، بنابراین در مواردی که جبران این خسارت ناممکن است، اجرای حکم متوقف میlrm;شود.

با توجه به ماده 437 قانون آیین دادرسی مدنی، با صدور قرار قبولی اعاده دادرسی اصل بر توقف عملیات اجرایی حکم است؛ مگر اینکه محکومlrm;به، مالی باشد و محکومlrm;له تأمین مناسبی برای اجرای حکم بدهد. البته عملیات اجرایی زمانی متوقف میlrm; شود که حکم در حال اجرا باشد اما در صورتی که حکم قبلاً اجرا شده بود، دادگاه تا صدور حکمِ اعاده دادرسی نباید در خصوص اعادهlrm; وضعیتِ عملیات اجرایی تصمیم بگیرد.

باید توجه داشت که دادگاه در این خصوص نباید رأساً اقدام کند بلکه با تقاضای خواهانِ اعاده دادرسی، دادگاه دستور توقف اجرای حکم را میlrm;دهد.پس از توقف عملیات اجرایی تا معلوم شدن نتیجهlrm; قطعی، اعاده دادرسی همچنان متوقف میlrm;ماند مگر اینکه محکومlrm;به مالی باشد و محکومlrm;له درخواست ادامهlrm; آن را مطرح کند که در این lrm;صورت با اخذ تأمین، عملیات اجرایی ادامه میlrm;یابد.

اعاده ی دادرسی

رأی دادگاه در مرحله اعاده دادرسی

چنانچه دادگاه پس از رسیدگی، درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد درخواست اعاده دادرسی را نقض و رأی مقتضی صادر میlrm;کند. در صورتی که درخواست اعاده دادرسی در مورد قسمتی از حکم باشد، تنها همان قسمت نقض میlrm;شود. در صورتی که جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد و دادگاه پس از رسیدگی درخواست اعاده دادرسی را وارد بداند، حکم دوم (مؤخرالصدور) را نقض و حکم نخست درهر حال به قوت خود باقی خواهد بود. (ماده 439 قانون آیین دادرسی مدنی)

تصحیح رأی

تصحیح سهو یا اشتباهاتی که رأی صادره در مرحلهlrm; اعاده دادرسی متضمن آن است، با توجه به ملاک ماده 309 و تبصره ماده 435 قانون آیین دادرسی مدنی تا قبل از آن lrm;که مورد شکایت قرار گیرد، با دادگاه صادرکننده حکم خواهد بود که رأساً یا بنا به درخواست هر یک از طرفین در این خصوص اقدام می کند.

چگونگی اجرای رأی صادره در مرحله اعاده دادرسی

در صورتی که حکم مورد درخواست اعاده دادرسی نقض شود، اقدامات اجرایی تا حدی که اجرا شده، باید به درخواست ذیlrm;نفع و با دستور دادگاهی که اجراییه را صادر کرده است، به حالت پیش از اجرا بازگردد اما اگر چنین حکمی قبلاً اجرا شده باشد، بازگشت عملیات اجرایی به حالت پیش از اجرا با توجه به ماده 39 قانون اجرای احکام مدنی منوط به نهایی شدن حکمی است که پس از اعاده دادرسی صادر میlrm;شود.


اجرت المثل چیست و نحوه محاسبه و مطالبه آن چگونه است؟

هیچ مردی نمی تواند تا زمانی که تمامی حقوق همسرش را پرداخت نکرده است، او را طلاق دهد و هر اندازه که مدت زندگی مشترک بیشتر باشد، این حقوق نیز افزایش می یابد و به همین دلیل بسیاری از مردانی که بدون هیچ دلیل منطقی قصد طلاق دادن همسر خود را دارند، از این اقدام منصرف می شوند. یکی از این حقوق ویژه که شرع و قانون برای ن در نظر گرفته، اجرت المثل است و اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود، کاری انجام دهد که موظف به انجام آن نیست، مستحق پاداشی است که به آن اجرت المثل گفته می شود.

دکتر زهرا داور، حقوقدان و استاد دانشگاه در تعریف اجرت المثل اظهار کرد: از لحاظ کلی، اجرت المثل به حق احمه کارهایی گفته می شود که زن در خانه شوهر انجام می دهد اما موظف به انجام آن نیست. وی ادامه داد: بر اساس یک مبنای کلی، عمل انسان محترم و مستحق اجرت است و نیز کسی که کاری را انجام می دهد، مستحق اجرت است مگر اینکه قصد تبرع (مجانی بودن) داشته باشد.

این حقوقدان اضافه کرد: در روابط خانوادگی این فرض وجود دارد که قرار نیست زن از شوهر خود، بابت کارهایی که در خانه او انجام می دهد، دستمزدی دریافت کند اما قانونگذار با طرح عنوان اجرت المثل در مباحث قانونی، قصد تفهیم این موضوع را دارد که زن موظف به انجام کارهای منزل نیست و در صوت انجام هرگونه اقدامی در منزل، می تواند اجرت المثل مربوط به آن را دریافت کند و به بیان دیگر، در صورت مطالبه اجرت المثل، باید اجرت او را پرداخت.

اجرت المثل

تصویب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و اجرت المثل در سال 1371

وی با بیان اینکه در سال 1371، قانونی با عنوان اصلاح مقررات مربوط به طلاق تصویب شده بود، افزود: این قانون شامل 7 تبصره بود که تبصره 6 آن به موضوع اجرت المثل می پرداخت. در این تبصره آمده است <<پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق احمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده است، دادگاه بدواً از طریق تصالح نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام می کند و در صورت عدم امکان تصالح، چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی، شرطی شده باشد طبق آن عمل می شود، در غیر این صورت، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد، به این ترتیب عمل می شود:

چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده، به دستور زوج با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می کند.

در غیر مورد بند << الف>>، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده است و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش ( نحله) برای زوجه تعیین می کند.>>

داور در ادامه تاکید کرد: بر اساس این تبصره، اگر زن اجرت کارهایی را که انجام داده است، مطالبه و ثابت کند قصد تبرع نداشته است، دادگاه اجرت المثل این اعمال را محاسبه و به پرداخت آن حکم می کند. وی با بیان اینکه موارد مطرح شده در این تبصره، بار اثبات دشوار اجرت المثل را بر دوش زن می گذاشت، عنوان کرد: این موضوع در حالی است که کدام زنی در جریان ازدواج خود، شرط می کند که قصد تبرع داشته یا ندارد؟ در حقیقت، در زمان اعمال تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، عملا موضوع حقوق زن اعمال نمی شد.

اجرت المثل

نسخ صریح تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق با تصویب قانون حمایت خانواده

این استاد دانشگاه با بیان اینکه قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391، تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق را نسخ صریح کرد، عنوان کرد: در ماده 29 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391 آمده است که دادگاه ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرت المثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (336) قانون مدنی را تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه های حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ می کند.>>

وی با بیان اینکه قانونگذار در ماده 29 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391 تاکید کرده که یکی از آیتم های دعاوی خانوادگی، اجرت المثل ایام زوجیت است، گفت: بر اساس عرف اجتماعی، هیج زن شوهرداری، برای دریافت اجرت المثل، این موضوع را مطرح نمی کند که به عنوان مثال در طول یک هفته، به دفعاتی مشخص آشپزی کرده یا کارهای دیگر منزل را انجام داده است. داور با تاکید بر اینکه برای تعیین اجرت المثل باید توان مالی شوهر را نیز درنظر گرفت، اظهار کرد: درحقیقت باید بررسی کرد که آیا زوج واقعا توان پرداخت اجرت المثل به زن را دارد یا خیر؟

وی تاکید کرد: تا زمانی که نتوانیم تعادلی بین موضوع اخلاقیات و حقوق ن ایجاد کنیم، طبیعی است که صحبت در خصوص هر یک از حقوق ن، نگریستن به صورت تک بعدی به این قبیل مسایل است. این حقوقدان خاطرنشان کرد: دادخواست اام شوهر به پرداخت اجرت المثل ایام زندگی مشترک دادخواستی است که دردادگاه خانواده مطرح می شود؛ دراین مورد نیز فردمدعی باید ادعای خود را ثابت کند. شهود دراین نوع دادخواست نیز یکی ازدلایل قوی اثبات دعوی هستند. علم قاضی نیز دلیلی دیگر بر اثبات این ادعاست. برای تعیین مبلغ قابل پرداخت بابت اجرت المثل نیز پرونده به کارشناسی ارجاع داده می شود.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سرای دانش آموز رشته شبکه و نرم افزارهای رایانه ای shayanoptiki Matlabi فیلم مگ آموزشگاه فوق تخصصی طنین رایانه h195 علیرضا آیت اللهی Alireza Ayatollahi اجناس فوق العاده دانلود فایل های کمیاب